روزهای سبزخانم X

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۳/۲۰
    8
پیوندهای روزانه

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

دیشب خیلی بد بود.اصلا نمتونستم یه خواب آروم داشته باشم!
حدود 12 خوابیدم و 2 بیدار شدم!
خواب اولم ملعون بود.خواب دیدم تو راهروی ورودی محل کارم هستم.اون وسط یه عالمه آشغال و گچ و اینا دپو شد .شکل یه میدون .بعد ملعون با معاونش میاد و به من سلام می کنن!من جواب نمیدم ولی از شدن حرص منفجر میشم.انگار مسئوله و اومده بازدید.کلید آزمایشگاه منو می خواد.من کلید رو به معاونش دادم.بعد اومد رفت اول سراغ شمشیر.بهش گفت آقای دکتر شما اینجا کار پژوهشی انجام میدین؟فضای کاریتون ایجاب می کنه.اونم نشنیدم به تته پته افتاد و چی بلغور کرد...
بعد رفتن تو آزمایشگاه من.از شدت حرص داشتم منفجر میشدم.بررسی کردن حسابی و اومدن ...انگار کلید رو پس دادن.البته آز قدیمیم...
بعد رفتن طبقه بالا و من داشتم همینطوری فحشش میدادم و بهش بدو بیراه می گفتم که معاونش با اشاره چشم و ابرو بههم گفت شما حق داری و ازم معذرت خواست...ولی از شدت خشم داشتم می ترکیدم...بیدار شدم ساعت 2 بود....
دوباره خوابیدم و اینبار خواب المیرارو!!!دیدم....داشتم با اونم دعوا می کردم و عین کنه چسبیده بود بهم...منم از دستش شاکی بودم و کلی حرص خوردم...
همش بهش می گفتم دروغگو ...
چند شب پیش هم خواب دیدم ومنئو خنجری با همیم بعد نمی دونم چطوری یهو من خوابیدم و اون اومد منو بوس کرد!!!!و رفت
آییییییییییییی حرصی خوردم تو خواب....در حد انفجار
خواب نحسی بود!
  • ۳۱ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۳۸

یادم نیست دیشب بود یا صبح قل اذان ولی بالاخره خواب دیدم....

خواب دیدم یه پسر خیلی پرانرژی و بانمک که نسبتا قهوه ای بود موهاش با من هست.لاغر و قد بلند .پیراهن مردونه 4 خونه قهوهای و شلواررکدم پوشیده.اسمشم اصلا یادم نیست.با هم داریم حرف می زنیم.انگار دوستیم.بعد دوستش یا برادرش میاد که تقریبا سفید با موهای مشکی بود.سوار ماشینش که یه ماشین طلایی!بود میشیم و میریم.من جلو نشستم و اون پسرمشکی پشت.میریم یه جایی که غذا بخوریم.شبیه فرحزاد ولی عین لابی یه هتل.تا به ورودیش میرسیم می بینم یه همایش هست و کلی خانم و آقای سن بالای مرتب با کراوات و شال و لباس های تمیز جلوی ورودی ایستادن و دارن عکس میگیرن و یهو وسط جمع پامکین رو دیدم که کت و شلوار قهوه ای پوشیده  بود و بسیار هم لاغر شده و خیلی هم جذاب.اول از همه به ذهنم رسید ببینم حلقه داره و دیدم به سختی یه حلقه طلایی مشخصه.البته خیلی هم واضح نبودداشت همه رو برای عکس گرفتن دعوت می کرد و مرتب می کرد ...از ترسم خیلی سریع رفتم تو سالن.ترسیدم پسری که باهام هستت اونو ببینه و برام شر بشه.داخل سالن هم خیلی شلوغ بود .یه همایش بود انگار....رفتم یه گوشه که به مامان تلفن بزنم و ماجرارو بگم.دیدم پامکین اومده تو سالن و روی میزا نشسته....بعد گذاشتم دررفتم طبقه بالا.مث هتل بود و مامان اون بالا تاق داشت.بعد کلی وقت تلف کردن با مامان اومدیم پایین.

مامان گفت برو چایی ببر و پذیرایی کن!دیدم اون پسره و اون یکی نشستن تو سالن و همچنان منتظرن با یکی دو نفر دیگه و کلا سالن خالی شده....

با توجه به اینکه شنبه عید غدیره و پامکین هم سیده نمی دونم تعبیر خوابم چیست‍!!!فردا شب هم عروسی مشدی ها دعوتیم.یعنی ممکنه پامکین هم باشه؟!

شاید م یه سید مشدی !عاشقم میشه:))))

  • ۲۰ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۱۴
4شنبه تولد مهلا بود.یه کارت 100 تومنی ویه کیک خوشگل.شمش هم رفت سیب زمینی پنیر خرید به تعداد و آورد .من عین یه گرگ گرسنه همه کیک ها و سیب هارو خوردم.ساعت 10 با رقی قرار داشتیم که برنامه ریزی کنیم برای روان  ولی مهلا همون وقت التماس کرد برم براش تلگرام نصب کنم.لامصب کلی مسخره بازی درآورد و نشد .منم به رقی اس دادم و بعدش زنگ زدکم که جواب نداد .و در نتیجه باهاش قهر کردم.بعدش با شمش هم دعوام شد و مرخصی هاشو نفرستادم.آخر وقت هم کل 300 تومنش رو گرفتم و تو پاکت دادم بهش.اونم کلی گریه کرد....
جمعه صبح هم از شماره 933 پیام اومد که وقتی عکس داد دیدم پسرعموی آر هست.به ار پیام دادم و کلی دعوامون شد.اون می گفت من بهش شماره دادم....درحالیکه وقتی خوب فکر می کنم یادم میاد یه روز خود آر این شماره رو به من داده بود.بعد هم گفت این چند ماههه از کرده و خانمش مال یه روستاست و معلم ورزشه....فکر کنم عکس غعروسیشون رو هم بهم داده بود.درکل حسم میگه کار خود آر هست...
مجبور شدم بلاکش کنم و کلی از دستش حرص خوردم...
با مرکری هم قهرم .چون در مورد من افشاگری کرده و آبروم رو پیش عمو برده...
کلا آخر هفته قهربازار بود...
امروز صبح شمش برام یه دسته گل خیلی قشنگ آورد...پیاده روی صبح رو رفتم و 2 تا چاقو خریدم 3500!ناهار هم یه عالمه کتلت دارم..
تولد بیات هست و ما عین لشکر شکست خورده همگی پراکنده ایم....
فردا امتحان دارم و هیچی نخوندم.به نظر میاد رقی خونده.سرچاقو به نبی گفتم بهش زنگ بزنه و بیاد و وقتی اومد منو نیشگون گرفت و آشتی کرد...
حالا ههم کلی کار دارم ....فعلا!
  • ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۰۵
کرم های دکتر پوستی!

کرم کوچک کننده منافذbioderma

یه کرم سفید کوجولوست که نصف تهران رو دنبالش گشتم و آخرش زیرپل ستارخان پیداش کردم.فکر کنم حدود 40 خریدم.و تقریبا هیچچچچچچچچچچچچچ تاثیری برام نداشت. رسما به درد نمیخوره!منافذ باز روی گونههام کما فی السابق خودنمایی میکنن!
  • ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۸

ریمل


grandios lancome

آقای داماد برامون از پاریس آوردن.شانسی برای من مشکی افتاد و برای خواهری قهوه ای.بسیار ریمل خوبیه.یکی دوبار در موارد خاص ازش استفاده کردن و تقریبا در انبارم مونده تا نوبتش بشه.صدف خانم کلی تبلیغ اینو می کرد!!!



max valume 3*1

در تاریخ 4/6/96 خریدمش 11 تومن!تا الان هم ازش استفاده نکردم .


ریمل حجم دهنده لیدی گاش

مژه هارو بسیاار بلند می کنه و تقریبا حجم خوبی میده .از روزی که خریدمش تا الان دارم استفاده می کنمیعنی نزدیک 1 سال.البته تموم شده بود ولی با روش مطهره جانی دوباره یافت!و هنوزم بسار پر هست.قیمتش 11800.میشه بهش 5 بدم.هرچند اولش خیلی زیاد بهتر از الانه که آخراشه


  • ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۲
در هفته گذشته وزنم از 75 و اندی به 74 و اندی!رسید!و دور کمرم هم از 89 به 87
برای این هفته برنامه ام اینه که به 73 و اندی!!!برسم و دور کمرم هم کاهش پیدا کنه!
تقریبا روزی 10 مین حلقه می زنم و مطابق کرفس و رژیمم مهی پیش میرم!
سعی می کنم روزی 1 ساعت پیاده روی هم داشته باشم
گاهی روزا واقعاا احساسا ضعف میکنم
مث همین الان

  • ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۴۲
چون اتاقم رو مرتب کردم و اینارو پیدا کردم فعلا اینجا م ینویسم تا جای خوبی براشون پیدا کنم"
باقر این طوری گغته!
جهت کارهایی ه بسیار گره خورده دایما صلوات بده و یا 70 بار بگو یا فتاح!
جهت دفع بلا هم :
به افراد متعدد صدقه بده .قربانی کن و حدیث کسا رو برای 40 رو زبخون
======================================================
  • ۰۳ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۰۸