روزهای سبزخانم X

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۳/۲۰
    8
پیوندهای روزانه

980327

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۲۶ ب.ظ
الان سرکارم!می خوام سقف اضافه کارو پر کنم.لامصب نمی رسه که!هرچی تلاش می کنم یه مقداری کم میارمم.جی نمایشگاه زده و مارو دعوت کرده.البته چون برای افتتاحیه مارو دعوت نکرده همچین خوشم نیومده و علاقه ای برای رفتن ندارم.مامان هم که تکلیفش معلوم نیست.اول برنامه گذاشته بود با من میاد .حالا به طرز اسرار آمیزی با خواهری ردیف کرده .منم ناراحت شدم و نمیرم باهاشون.کلی الان پول سبد گل میدن که همش به فنا میره.
انقده دلم می خواد الان هیچ دغدغه فکری نداشتم و راحت و سرخوش زندگی می کردم...
ولی الان باید به فکر پایان نامه باشم .بعدش به فکر دکترا باشم.از همه مهمتر نگران پرونده ام و مراحل ثبت نام و شهریه و....
تازه اگه به سهی بگم دو تا استاد راهنما دارم نمی دونم چه واکنشی میده.کتاب های کتابخونه هم که شده 3 ماه !امرو زفرداست بیان سراغم!
دلم می خواد با آرامش خرید کنم.آرایش کنم.تیپ بزنم به خودم برسم برم کلاس سنتور و رقص و....
ولی عین یه الاغ دارم دور خودم می چرخم!
واقعا چرا؟؟؟؟
حتی حال ندارم تو مسابقه شرکت کنم و یا برای کارمند نمونه شدن فرم پر کنم!
هر روز جلو چشممم هزاران نفر طالب علم و دانش رو می بینم که دارم با تمام قوا تلاش می کنن ولی هیچکدوم روی من اثر نداره.انگار تمام سنسورهام از کار افتاده
خدا هم که دیگه از ما رو برگردانده و کاری بهمون نداره
نمی دونم باید چیکار کنم
نمی دونم
ته همه ماجرا ها از جریان بیماریم هم می ترسم.هیچ معلوم نیست از جام که بلندمی شم چی به سرم بیاد!@
این روزها دوباره عصبی شدم و در حد خرس قطبی می خورم.خیلی زیاد.وزنم هم دوباره از حدود 76 به نزدیک 80 رسیده
همشششششششششش تقصیر خنجریه.انقده تنقلات می خره و بحث رستوران رو می کشه وسط که این میشه.
دیگه بهتره جمع کنم و برم خونه
به نظر می رسه بهی فضول همین طرفا باشه

  • ۹۸/۰۳/۲۷