روزهای سبزخانم X

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۳/۲۰
    8
پیوندهای روزانه

960616

دوشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۱۴ ب.ظ

یادم نیست دیشب بود یا صبح قل اذان ولی بالاخره خواب دیدم....

خواب دیدم یه پسر خیلی پرانرژی و بانمک که نسبتا قهوه ای بود موهاش با من هست.لاغر و قد بلند .پیراهن مردونه 4 خونه قهوهای و شلواررکدم پوشیده.اسمشم اصلا یادم نیست.با هم داریم حرف می زنیم.انگار دوستیم.بعد دوستش یا برادرش میاد که تقریبا سفید با موهای مشکی بود.سوار ماشینش که یه ماشین طلایی!بود میشیم و میریم.من جلو نشستم و اون پسرمشکی پشت.میریم یه جایی که غذا بخوریم.شبیه فرحزاد ولی عین لابی یه هتل.تا به ورودیش میرسیم می بینم یه همایش هست و کلی خانم و آقای سن بالای مرتب با کراوات و شال و لباس های تمیز جلوی ورودی ایستادن و دارن عکس میگیرن و یهو وسط جمع پامکین رو دیدم که کت و شلوار قهوه ای پوشیده  بود و بسیار هم لاغر شده و خیلی هم جذاب.اول از همه به ذهنم رسید ببینم حلقه داره و دیدم به سختی یه حلقه طلایی مشخصه.البته خیلی هم واضح نبودداشت همه رو برای عکس گرفتن دعوت می کرد و مرتب می کرد ...از ترسم خیلی سریع رفتم تو سالن.ترسیدم پسری که باهام هستت اونو ببینه و برام شر بشه.داخل سالن هم خیلی شلوغ بود .یه همایش بود انگار....رفتم یه گوشه که به مامان تلفن بزنم و ماجرارو بگم.دیدم پامکین اومده تو سالن و روی میزا نشسته....بعد گذاشتم دررفتم طبقه بالا.مث هتل بود و مامان اون بالا تاق داشت.بعد کلی وقت تلف کردن با مامان اومدیم پایین.

مامان گفت برو چایی ببر و پذیرایی کن!دیدم اون پسره و اون یکی نشستن تو سالن و همچنان منتظرن با یکی دو نفر دیگه و کلا سالن خالی شده....

با توجه به اینکه شنبه عید غدیره و پامکین هم سیده نمی دونم تعبیر خوابم چیست‍!!!فردا شب هم عروسی مشدی ها دعوتیم.یعنی ممکنه پامکین هم باشه؟!

شاید م یه سید مشدی !عاشقم میشه:))))

  • ۹۶/۰۶/۲۰