970624

کلاااااااا حس و حال خوبی ندارم!

تو این مدت:

-خونه رو رنگ زدیم که شد 3 م!

-کلی وسایلم رو دور ریختم!

-12 روز خونه خواهری بودیم که طفلکی ها مل پروانه دور ما چرخیدن!

-دیشب دایی و ف و مه اومدن دیدن خونه!کلی به به کردن.ف یه دیگ گنده کوفته درست کرده بود که به نظر من خام بود وسطش و مزه کوفته های مامان رو نمی داد!

-دیروز خواهری اینا ماشین رو دادن کارواش تو خونه ای!آنلاین 30 گرفت.بابا هم بهش 2 داد!

-امروز که بیدار شدم چشم چپم کلی قی قی داشت و بسته شده بود!تقریبا تا حالا اینطوری نشده بودم!کلی هم قرمز بود!نمی دونم اثرات قطره و چشم پزشکی 5 شنبه است یا گرد و غبار دیروز و یا چشم خوردم!

-5 شنبه هم رفتیم چشم پزشکی!برای من دید 10 بود و یه آزمایش واسه تاری دید داد.برای بابا هم اوکی بود . گفت خیلی خفیف آب مروارید داره ولی اصلا لازم نیست الان کاری انجام بده!

-تو ارزیابی رحیم احمق به  من 71 داده.بهش اعتراض کردم گفت خیلی خوبی و ....ولی 3 شنبه صدام کرد گفت بچه ها ازت ناراضین!گفتن زود میری!تنها خوبی این جریان این بود که 1 ساعت ناهار و نمازم کاملا جا افتاد!

-کلی نقشه های بزرگ توی ذهنمه.....

-یه عالمه کتاب از خونه گذاشتم که بیارم سرکار جا بدم!الان که نگاه می کنم اصلاااااااااااا جا ندارم!

-بهنام جاسوس هر روز چندین بار سرک میکشه . مثلا می خواد مچ منو بگیره!گوسفند!

-الان خنجر کارت تجارتم رو خواست .منم ندادم و اونم خیلی ناراحت شد!بهش گفتم اگه پول می خواد بدم ولی اون کارت رو می خواست و منم ندادم بهش!ساعت 122 .الان زنگ زده و میگه فلافل میخوای!فکر کردم دیدم حق داشتی ندادی.درخواست من اشتباه بوده!

-الان فهمیدم رضاضضضضضضضضضض دکترا علوم تحقیقات قبول شده.از شدت ناراحتی دارم از حال میرم.اون کثافت بره من تنهایی چیکار کنم؟همه کارا میمونه برای من بیچاره.........خدایا عدالتت کوووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

چرا زندگیم این همه در هم شده....کمک  کن دیگه