روزهای سبزخانم X

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۳/۲۰
    8
پیوندهای روزانه

970424

يكشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۵ ب.ظ
در برابر چشمان از حدقه دراومده من ماحصل دو متر تایپ و وقایع نگاریم پریدددددددددددددددددددددددد
رسما حس یه آدم ورشکست شده رو دارم!
خلاصه مجبورم بنویسم اول از حس کنونیم که رونا و نیلو رفتن ترکیه و من دارم از حسودی می ترکم!این دختره بس شعور نمی دونم چیکار می کنه تو همه چیز موفقه!من هم هوشم از اون بیشتره و هم امکاناتم ولی عین خر لنگ دارم دور خودم می چرخم!دیگه می خوام مثل یه انسان !برای خودم هدف گذاری کنم و تلاش کنم به اونا برسم!
امروز ثبت نام دوره آموزشی بود.برای خنجری و خودم انجام دادم.رقی هم نرفته بود سرکار.بهم پس دادولی من براش کاری نکردم.عصر رفته بودم فضولی دیدم اونم یه دوره داره!من با خانم رام گرفتم .دوشنبه همون هفته ای که مامان 5 شنبه اش باهاش وقت داره!
از ترسم هر یه خط ذخیره می زنم!:)
الانم می خوام برم حموم...
4 شنبه ساعت 11 نوبت دکتر میر داشتم که دیر رسیدیم و مامان کلی رفت رو اعصابم.دکتر و منشیش و یه دکتر ریگه عاج !منو درآوردن.حدود 20 دقیقه طول کشید!با کلی بخیه!
رسیدم خونه حدود ساعت 3 بی خسی رفت ومن عین دیوانه ها شده بودم.ضجه می زدم.دگتر گفت ایبو بخورم.یعنی دو تا مفنامیک خورده بودم روش ایبو هم خوردم....به زور بستن یآروم شدم.خیلی بد بود.....
5 شنبه شبش باید مسواک می زدم که چیزی در حد مرگ بود....خیلی سخت.درد شدید مسکن و قرص آناهیل و آموکسی و مفنامیک و برو...
جمعه باز هم درد.گلوم خیلی درد می کرد.نمیدونم چرا ول یوقتی به پهلو می خوابم دردش کم میشه .انگار گلوم هم داغونه!
شنبه صبح مامان با دایی رفت شمال .منو بابا تنها موندیم.از بامیکا کلی آبمیوه خریدم.از آیدا هم 255 خرید کردم!
یکشنبه سرکار نرفتمم .احساس می کنم دهنم کمی بازتر شده.امروز تونستم دیگه تقریبا خوب حرف بزم .جدود 80٪ همیشه.لثه هام داغونه.و کمی درد دارم.
  • ۹۷/۰۴/۲۴