روزهای سبزخانم X

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۳/۲۰
    8
پیوندهای روزانه

950523

شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۷ ب.ظ

دیشب 10 روز بابا تموم شد و به سلامتی آخرین آمپولش رو هم زد.دایی منوچ به طرز کاملا بی خبرانه ای  حدود 630 اومد.کلا همه جا د رهم و کثیف.با یه عملیات ویژه سرویس بهداشتی رو شستم.دو کیلو گندههههههههههههه شیرینی تر آورده بودن .همه خوردن  ومن و مامان بیچاره آب دهن قورت دادیم!شام هم موندن و من به صفا زنگ زدم و حدود 160 شد...خیلی از کباب هاش خوششون اومدده بود.خودشوم گفتن ما ماهی می خوریم ولی وقتی کباب اومد خب عاشق کباب ها شده بودن.

از کل خانواده فقط من رو رژیمم.مامان که امرو زمی خواد ماهی رو غنی بخوره .بابا که عذرش موجهه و خواهری و دامادی هم که کم آوردن!مامان هنوز خیال می کنه من 76 کیلو هستم.به کسی چیزی نمیگم تا اتمام رژیم!اگه دو رکمرم به 84 برسه کلی شلوار جدید خوشگل دارم ولی الان رو 85-86 هست.

امیدوارم جمعه بعد بتونم بقچه لباس های تنگم رو باز کنم و کلی لباس در بیارم از توش.

پ مخوف هم به طرز اسرار آمیزی از 5 شنبه تموم شد .کاملا ناگهانی و من جانی دو باره یافتم

عار احمق برای 5 شنبه قرار گذاشته بود ولی اصلا تو تلگرام جواب ندادو بعد هم گفت پشت فرمون بوده و به من کلی زنگ زده و در درسترس نبودم.گفت جمعه و منم الک یگفتم کار دارم.بسیار احمقه .دیگه باهاش قرار نخواهم گذاشت...

علی هم تهران بود و وقتی گفتم 4 شنبه مرخصیم و نم یتونم بیام عصبانی شد و همون 5 شنبه برگشت.

خواهری هم کلا زده به سرش باش کلی خونه پیدا کردیم ولی م یخواد بره طرف نفت!خل شده ها!!!

برادر دامادی اومده و مادرش ایناهم سه شنبه میان.

فعلا همینا...

  • ۹۵/۰۵/۲۳