روزهای سبزخانم X

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۳/۲۰
    8
پیوندهای روزانه

94/7/7

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۷ ق.ظ
دیروز برای تعمیر میکروسکپ ها اومدن.یکیش مهندس کامپیوتر بود و از حرفای من و آقای دیلم فهمید لپ تا پ م یخوام.بهم یه پیشنهاداتی داد.کلا می گفت برو رو 1 تومن.آقای دیلم نظرش فرق داشت .دنبال چیزهای شیک تر و بهتر بود.هنوز چیزی انتخاب نکردم.جزو برنامه ای امروزه.
بابا طفلکی دیشب لپ تاپم رو گرفت.180تومن هم پولش شد که هرکاری کردم پس نگرفت.
عصر هم کرم های مامان رو گرفتم 713 شد.البته یه ورقه FEFOLهم واسه خودم گرفتم 6400.با این اوضاعی که دارم اونم نخورم حتما می میرم.
نتیجه گرفتم صبح ها م یتونم بهتر به پایان نامه برسم.الان م یخوام همه چیزو ول کنم بچسبم به پایان نامه!
خدایا کمک کن.از برنامه به شدت عقب هستم....
*حدود 9 رمضان اومد و تا 10 حرف زد.البته م یخواستم برم بالا گفت کارتون دارم.بعد اومد گفت که ملعون خیلی حال شما رو پرسیده و التماس کرده که بهش زنگ بزنید.شماره منو خواست و من مثل خرها دادم.البته پیدا کردنش کار سختی نیست!از مریم ت گفت و...ویژگی های اخلاقی منو برشمرد و بعد هم گیر داد که جریان اومدنت چی بوده؟!
گفت ملعون پرسیده که من ازدواج کردم یا نه؟و اگه ازدواج کردم برام ارزوی خوشبختی کرد...
داشتم منفجر می شدم ولی خیلی خودم رونگه داشتم.تا آخرش هم اصرار کرد که صله رحم رو به جا بیارم....
نم یدونم چه حکتی است که هر وقت جدی میرم سراغ پایان نامه یا لپ تاپ می سوزه یا سرو کله ملعون پیدا می شه یا خودم درب و داغون می شم....
خدایا به دادم برسسسسس
  • ۹۴/۰۷/۰۷