روزهای سبزخانم X

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۳/۲۰
    8
پیوندهای روزانه

94/6/30

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۵۳ ب.ظ
امروز خیلی روز پرمشغله ای بود.آقای رمضان از صبح کلی وقت منو گرفت.باید از این به بعد نذارم کسی وقتم رو تلف کنه!بعد هم دکتر واعظ....دوسش دارم ولی ....
تقریبا هیچی از پایان نامه نخوندم.برای مهی یکی از بچه ها یه شکلات بزرگ مرسی آورده بود.وش به حالش.کسی که منو آدم حساب نمی کنه!!!
به خانم امیرزنگ زدم که جریان کارشناس مسئول رو بپرسم گفت می خواستم خودم زنگ بزنم و یه مورد رو دوستانه بگم!صبح ها خیلی تاخیر داری اگه مشکل داری بگو شیفت کارت رو 10-6 کنم.گفتم نهههههه
ببخشید.دیگه تکرار نمیشه
گفت مهر رو درست کن.دیگه می خوایم گزارش کارهارو برای رییس بفرستیم
کمک از ترسم قول دادم!!!!
از رمضان در مورد ملعون پرسیدم!آمار دکتراشو گرفتم.گفت خودش مونده می گه نمی دونم تو چه زمینه ای ادامه بدم.دوست دارم برم در زمینه علوم معنوی و قرآنی بخونم!بی شرف باز یه نقشه ای داره که خودشو به موش مردگی می زنه!از حرفاش نتیجه گرفتم زن هرزه اش قبول شده.حدسم درست بود.این خنگول درست نمی دونست .می گفت الزهرا یا حوزه.حقوق اسلامی...
حالا دلیل تاخیرهای شنبه و یکشنبه اش رو فهمیدم!
کثافت بدبخت...
یعنی اون حرفات هم دروغ بود.تو که می گفتی موهاشو می کشی و کتکش می زنی...
یعنی کسی می تونه تو چنین شرایطی اشد قبول بشه!!!!!!!!!!!
باورم نمیشه.
این پایان نامه رو توم کنم حتما میرم سراغ یه رشته دیگه!شاید تو گروه مذهبی.
خیلی آدم بی شرفی هستی!می دونستی؟!!!!
  • ۹۴/۰۶/۳۰