روزهای سبزخانم X

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۳/۲۰
    8
پیوندهای روزانه

940227

يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ق.ظ

امروز با انصاف آمار خواهر مصی رو درآورد.برای مصاحبه دعوت شده بود.خیلی حرصم گرفت.ترسیده من چشمش بزنم که   د رکمال وقاحت بهم گفت نه خواهرم دعوت نشده!یاد توی ملعون افتادم که همینطور بهم دروغ می گفتی.خیلی داغون بودم.ازاون طرف مامان خبر داد محمود دکترا قبول شده و برای مصاحبه دعوت شده.دیگه در حال انفجار بودم!تا برسم خونه حرص خوردم و عصبانی شدم.ضمنا فهمیدم به راحتی به بچه های ارشد کلاس می دن!اینا هیچ فهمیدم برادر و خواهر مصی هم تدریس دارن.پسره همون ترم که دفاع کرده هنوز مهر ارشدش خشک نشده کلاس گرفته!رفتم خونه.حسابی شاکی.مامان هم از فرصت استفاده کرد و گفت منم برات آینده روشن می بینم.تو شروع کن پایان نامه رو تموم کنی تو هم همین آینده رو داری!
از حرصم اتاقمو جارو کردم و حسابی تمیز شد.هنوز کمد لباس هام مونده و قسمت کتاب ها و پایان نامه تمیز نشده!
به حموم هم نرسیدم ولی درد ظرف شستن باقی مونده و با وسواس ظرف هارو می شورم همچنان!
خواهری رسید چین و برامون عکس فرستاد.4:30با ما اختلاف ساعت دارن.بابا هم در اقدانی شگفت آور در گروه خانوادگی منو خانم دکتر خطاب کرد و بسیار ادیبانه نوشت که چرا اون و مامان رو که در کهنسالی هستند انقدر اذیت می کنم وپایان نامه ام رو تموم نمی کنم!شانس آوردیم اونجا فیلتره وگرنه می دیدن و کلی مصیبت داشتیم.بهش اعتراض کردم میگه فکر کردم خصوصی فرستادم!
به مصی اس دادم 10خرداد تو هم میای؟گفتم معلوم نیست.دیدم به روی خودش نمیاره گفتم برم پیش خواهرت دیگه خفه شد!

  • ۹۴/۰۲/۲۷